کابوس

ساخت وبلاگ

ریجکت شدن مقاله، جواب ندادن پروژه، بچه همکارم و عدم تمرکز در اتاق‌و در نتیجه از صبح تا شب آزمایشگاه ماندن، استرس تنفس مواد شیمیایی و  کپسولهای گاز سمی و آتش گیر و ۳۰۰ گرم ماده ای که تازه فهمیدم به شدت منفجره هست، استرس اثراتی گه ممکنه روی بدنم و در آینده بچه هام داشته باشن و نبود هیچ پنجره ای برای آزمایشگاه، ظلم هایی که بهم میشه تو شرکت، فشاری که روم هست تا دفاع کنم، خستگی های آزمایشگاه و‌ رفت و‌آمد تو‌شلوغی و‌گرما و‌ماسک، دوری از خانواده و درد دلهایی که ته دلم انباشت میشن و تنهایی و تنهایی و تنهایی ...

پ.ن.

@ نمیدونم اینا باعث میشن دچار بحران بشم یا واقعا بحرانی وجود داره؟!..

@مثل یه کابوسه برام، کاش ازش بیدار میشدم....

و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 19 خرداد 1401 ساعت: 8:56