دفاع کنی راحت میشی!

ساخت وبلاگ

خب دفاع کردم اما هنوز راحت نشدم! چرا؟ چون ددلاین ریوایز مقاله تا دو هفته قبل دفاع بود و من به خاطر دفاع ازشون تا آخر این ماه مهلت گرفتم. ژورنال خیلی خوبیه از طرفی خسته خسته خسته م که بتونم روش کار کنم چون تا خودمو برسونم به دفاع خیلی فشرده کار کردم، از طرفی هم حیف م میاد که از دستش بدم و استرسی شدم که تا هفته بعد نمیتونم برسونم...

مودم به شدت پایینه، در حدی که دو شبه به بهانه های مختلف هر شب اشکم دراومده :)) و خجالتم میکشم از ر...:)))

نمیدونم این حال روحی داغونم، پوچی بعد دفاع هست یا خود واقعیم اینه یا خستگی جسمی و استرس و اضطراب هایی که کشیدم و مقطعیه؟... هرچی هست آزار دهنده هست و امیدوارم که مورد آخر باشه و زود تموم بشه این حالم...

پ.ن.

@ م.. اینا اومده بودن دفاع م و من شب قبلش کلا تا صبح نخوابیدم و خیلی بداخلاقی کردم باهاشون... همش عذاب وجدان دارم، خیلی هم عذاب وجدان دارم...

@ ر... اون شب به خاطر سوتفاهمی که پیش اومده بود ناراحت بود و من چه قدر از دستش و از اینکه یه کلمه همون اول به زبون نمیاره که چشه چه قدر ناراحت شدم ... گویا مشکل از منه که نمیتونه بگه! البته اون فکر میکنه، منم فکر میکنم که مشکل از اونه. این وسط چرا چیزی نیست فوری تشخیص بده مشکل از کیه:))

@ دوست دارم مثل ساختمون بودم کلا خودمو میکوبیدم از اول میساختمش :)

و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 54 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 23:43