سال 97

ساخت وبلاگ
امسال سال خوبی بود، سالی بود که ازدواج کردم... :)

من الان خونه پدرشوهرجان هستم و پدر شوهرم خوابه بنده خدا، همسر جان در خواب و بیداری و در حال غر زدن هست که چرا من مجبورش میکنم که حتما بیدار باشه و بنده خدا مادرشوهر در حال چرخیدن و کارهای خودش را انجام دادن هست و من همین الان رسیدم که بنویسم اینجا... 

همین رسیدم که بگم خدای مهربانم شکرت به خاطر تمام چیزهایی که به من دادی و ندادی، شکرت مهربان پروردگارم به خاطر زندگی م...  

و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 179 تاريخ : جمعه 11 مرداد 1398 ساعت: 0:36