. ..

ساخت وبلاگ

ذهنم پر است از کلی حرف و فکر. هی دارم با خودم فکر میکنم. چند روز است میخواهم اینجا بنویسم ولی جلوی خودم را میگیرم. هی با خودم میگویم ف... تو مگر قرار نبود مسولیت پذیری افراطی ات را بگذاری کنار. من اینقدری به آدم های دیگر فکر میکنم که خیلی وقت ها خودم را نادیده میگیرم. خودم را آدم بده میکنم برای خوشحالی طرف مقابلم شاید این خوشحالی مثلا چند سال بعد باشد، مینشینم به غصه خوردن به حال تک تک آدم هایی که در زندگی م به هر دلیلی دوستشان دارم. بعضی وقت ها اینقدری به حال طرف مقابلم فکر میکنم که حتی شده از طرف او که باید کارهایی در قبال من انجام دهد را هی به او میگویم و یادآوری میکنم که نکند انجام ندهد و من دل م بشکند و این دل شکستگی برای او بد شود! دیدید من به چه چیزها فکر میکنم؟! بله من شده است بارها اصرار کنم که مثلا طرف مقابلم فلان کار را انجام دهد برای من، اما ظاهر کار برای من است، ته ته ش دارم به او فکر میکنم. یکی نیست بگوید هی ف... تو چرا اینقدری به دیگران فکر میکنی، چرا از طرف کس دیگر از خودت مراقبت میکنی؟ او باید خودش حواسش باشد که ناراحت نشوی. نه اینکه تو خودت غیر مستقیم مراقب خودت باشی که ناراحت نشوی که این ناراحتی تو برای او ناراحت کننده شود! نه اینکه تو هی از طرف او بهش کارهایی را بگویی که مثلا برای مراقبت از توست. اگر این کارها واقعا به خاطر دل خودت بود که هیچ اما ته ته تهش میرسی به دیگران، آخر دختر خوب.  ... 

اصلا یک مثال ساده بگویم شده است بارها با صدای بلند پشت گوشی حرف زده ام یا همینطوری مثلا با کسی حرف میزنم، چرا؟ چون دارم به طرف مقابلم فکر میکنم میگویم خدا را خوش نمی آید نشنود وگرنه من که خودم صدای خودم را میشنوم ولی بارها شده که بابت همین صدای بلندم تذکر خورده ام :))) 

 

پ. ن. 

* ذهنم خیلی درگیر بود فقط خواستم بعضی چیزها را بنویسم که کمی آرام شود. خیلی متن مرتبی نیست شاید سردرنیاورید :) 

*کتاب پنج زبان عشق(چگونه به او بگویم دوستت دارم) را حتما مطالعه کنید، خیلی کتاب قشنگی هست. گول اسمش را نخورید زیاد در رابطه با عشق نیست بیشتر در رابطه با رابطه آدم ها با همدیگر هست در مورد همسران هست ولی قشنگ میتوان در رابطه با بچه، پدر و مادر و خواهر و برادر و تمام کسانی که دوستشان داریم اعمال کنیم. 

* هم دوست دارم اینجا بنویسم و هم دوست ندارم، میترسم عادت شود برایم و بیایم اینجا حرفهای دل م را بنویسم. ...

 

و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 187 تاريخ : جمعه 11 مرداد 1398 ساعت: 0:36