ف... دلش گرفته

ساخت وبلاگ

دوباره وقت دیدار شده و من دقایقی دیگه عازم خونه هستم:) دوباره شب و اتوبوس و خلوت شب و یک دل سیر نگاه به آسمان، یکی از دلخوشی های من :)

این بار کلی آهنگ خوب هم ریختم تو گوشیم که گوش کنم. یکی شون هم اینه:)

"خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو..."

پ.ن:

* اللهم عجل لولیک الفرج

*  این چند روزه خیلی دلم میخواست اینجا بنویسم حتی یه بارهم نوشتم اما پاک کردم، نمیدونم من بعضی وقتها دچار این حس میشم که در عین اینکه میخوام کلی حرف بزنم اما انگار هیچ حرفی ندارم...

* دلم برای مهدی خیلی خیلی تنگ شده، حالا برم هم فقط چند دقیقه باهاش خوبم بعد چند دقیقه دعوامون شروع میشه:) خیلی شیطونه . همیشه اخر بحثای ما به این ختم میشه که عمه تو اصلا از تهران نیا:)))

* اصل بحثم "عنوان" بود اما نتونستم از حس هایم بنویسم:))

و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 190 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 15:15