اندر احوالات دکتری من:)

ساخت وبلاگ

* بالاخره بعد از سالها بنده فردا به عنوان تی ای سرکلاس خواهم رفت:) نمیخواستم اول ترم برم با استادها صحبت کنم از بس که از تی ای شدن ترس داشتم اما با خودم گفتم دیگه باید با ترسم روبه رو بشم و صحبت کردم و این استاده با اینکه استاد راهنمای خودم نیست قبول کرد و گذاشت به عنوان تی ای یکی از درسهای اصلی خودش که یکی از درسهای سخت رشته ماست:) اما خداروشکر من این درس رو بسیار خوب مسلط هستم و یک جزوه توپی برای بچه ها آماده کردم که خودم کیف میکنم ازش:))) و اما نکته جالب تی ای شدن این بود که امروز که رفته بودیم برای تعیین روز کلاسها، پسرها میترسیدن بیان کلاس من و به اون یکی تی ای میگفتن نمیشه شما مثلا فلان روزها باشین بنده خداها نمیدونن پشت این چهره خشن یه ف... مهربون هست که قراره شاگرادش اخر ترم همه نمره کامل بگیرن:))))) تازه سر امتحان هم قراره کمکشون کنم! البته فعلا دارم به عواقب کارم فکر میکنم که ایا حق الناس میشه یا نه؟!

* امروز یکی اسمم رو سر همین تی ای شدن دیده بود رو برد، زنگ زد ودکتری قبول شدن رو تبریک گفت،جالب بود برام حرکتش:))) بنده خدا ذوق کرده بود اخه این از اونایی بود که موقع مصاحبه ها پر و پا قرص میگفت بیا اینجا نرو جای دیگه! تعصب خاصی داره رو این دانشگاه و اصلا دانشگاههای دیگه رو قبول نداشت!

* دیگه اینکه همین اسانسوری که افتاد، یه روز قبل دفاعمون من و ز.. توش گیر کردیم و واقعا خدا نجاتمون داد. آسانسوره برا خودش بالا پایین میشد حالا من چی داشتم عکس سلفی میگرفتم:) میگفتم ز.. ما قراره بمیریم بیا لاقل یه عکس بگیریم:))) اخه بنده خدا ز.. خیلی ترسیده بود منم داشتم مثلا روحیه ش میدادم هرچند خودم هم خیلی ترسیده بودم!

 

پ.ن:

* اللهم عجل لولیک الفرج

* عبد بودن بالاترین لذت هست، خدایا یاریم کن عبد تو باشم... (قریب به مضمون گفتم از طرف حاج اقا پناهیان. سخنرانی محرم امسالش توی دانشگاه امام صادق عالی بود حتما اگه تونستین گوش بدید)

و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 188 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 1:59