نوشتن

دلم برای اینجا تنگ تنگ تنگ شده است. جایی که تمام وقت هایی که کم آورده ام پناه برده ام به اینجا. اینجا جایی است که خود خودم هستم. در خلوت خودم. همون ف... قوی و در عین حال ضعیف... یا همون ف...  ضعیف و در عین حال قوی. همون ف... ی که با   نوشتن   آروم میشه و وقتی اینجا مینویسم خالی از هر فکری میشوم...

اینکه کم مینویسم اینجا فقط به خاطر مهربانی هست که وارد زندگی م شده است و زیاد دوست ندارد آدم بگوید از خودش و زندگی ش... فقط به خاطر اوست وگرنه مگر میشود ف... ننویسد؟!

پ. ن. 

*نوشتن من رو خیلی آروم میکنه..

* امروز از صبح تا ظهر که داشتم تمیزکاری و مرتب کاری میکردم رادیو جوان گوش دادم :) انواع و اقسام برنامه ها داشت، قشنگ بود خیلی قشنگ. یه برنامه ش در مورد زندگی مشترک بود و یه روانشناس و زوج آورده بودند. خیلی جالب بود که روانشناسه از نظر علمی ثابت کرد که نوشتن باعث میشه عقل آدم بروز کنه و آدم خیلی از هیجان خالی میشه! منم دیدم دقیقا منو میگی تصمیم گرفتم به نوشتنم اینجا ادامه بدم:) 

*من همیشه همه چی زندگی م رو دست خدا دیدم.... 

*بعضی وقتها ناراحت میشم از بعضی چیزها اما احساس میکنم هیچ وقت نمیتونم بیان شون کنم.... 

*خدایای مهربانم کمک م کن دریا دل باشم، بی حساب و کتاب به بنده هات کمک کنم... خدایا من که به جز تو کسی رو ندارم توی این دنیا، پس یاریم کن.....