و خدایی که در این نزدیکی است...

متن مرتبط با «ای دل دیوانه دل من» در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... نوشته شده است

یک سال من

  • پارسال این موقع، نه مقاله داشتم، نه جواب گرفته بودم، نه پایان نامه ای و نه پس اندازی....اما امسال مقاله اولم چاپ شده و مقاله دومم در حال داوریه، ران هام جواب دادن و تموم شدن، پایان نامه نوشتم و دفاع کردم و یه پس اندازی جمع کردیم به لطف خدا...سال بعد این موقع چه جوریه؟پ.ن.# اللهم‌ عجل لولیک الفرج،# مشهد که بودم یاد همه دوستانی رو کردم که از اینجا بازدید میکنن....#من اگه بودم سال رو از پاییز تا پاییز میگرفتم. کلا تو ذهنم همیشه دستاوردهام رو از پاییز تا پاییز حساب میکنم :)# خدایا خودت کمک مون کن، بهمون توان بده، راه رو نشون بده، بهمون آرامش و صبر بده برای رسیدن به خوب ها بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مود پایین... نوشتم تا کمی سبک شم!

  • از این ماه قسط وامی که برای پول پیش خونه گرفتم شروع میشه! و بدیش اینه که مستقیم از حقوق م‌کم میشه. و قسط وام ماشین، بیمه ماشین و بیمه تکمیلی و وام ضروری هم که از حقوق م کم میشه. عملا حقوقی واسم نمی مونه. بماند که تو بیرون هم کلی قسط دارم که باید بدم. هنوز آخر ماه نشده من سه میلیون کم دارم. آخر این ماه دفاع دارم که مهمون میخواد بیاد کلی خونه مون از شهرستان، هزینه های اون هم هست، هزینه کلاس رانندگی که میخوام برم هم هست. هزینه چندتا چیز واجب هم که ضروری هست بخرم هم هست که برای هیچ کدومشون پول ندارم... حتی پول ندارم که با این کمر داغون که از بس تو اتوبوس و بی ارتی وایستادم داغون شد، اسنپ بگیرم و بعضی وقتها با اسنپ بیام و دیر بیام سرکار....من به ر... میگم چی میشه از بابا قرض بگیری چندماه دیگه بهش برگردونیم و وام با این درصد زیاد نگیریم، قبول نمیکنه... راضی نیست غرورش خدشه دار بشه اما گویا راضیه که من له بشم(چون ناراحتم میگم وگرنه اون دوست نداره من له بشم فقط انگاری متوجه نیست دارم له میشم).... بابا از اون باباهایی هست که اگه بدونه بچه ش نیاز داره اصلا اصلا دریغ نمیکنه و تازه خیلی هم خوشحال میشه و حس حمایت کنندگی خاصی بهش دست میده. اینو وقتی فهمیدم که داداش ع... اوایل زندگیش کامل حمایت بابا رو داشت و بابا چه با افتخار از اون دوران و خرج هایی که کرده صحبت میکنه... اما ر... شخصیتش مثل داداش ع... نیست. من ازش عمیقا دلخورم...دلخورم چون نمیدونم این شرایط تا کی هست؟ دلخورم چون اصلا برنامه ای ارائه نمیده! دلخورم چون وقتی اینها رو بهش میگم از دست من ناراحت میشه و فوری تهدیم میکنه که دیگه زبان نمیخوام بخونم و عملی میکنه! اینجور مواقع علاوه بر اینکه خودم ناراحت هستم و نیاز دارم کسی به اصطلاح, ...ادامه مطلب

  • گریه یا خنده مساله این است

  • استادم همیشه میگه وقتی ازت خبری نیست یعنی کارهات خوب جلو میره و وقتی که به گیر و‌گور می افتی میای پیش من! وبلاگم هم‌ همینطوری هست وقتایی که زندگی م‌حال خوشی داره اینجاها پیدام نمیشه و وقتایی که پر حرف و دلخوری م میام اینجا... هرچند چند وقتی بود که نیت کرده بودم بیام اینجا از شیرینی های زندگی م کمی بگم که اینقدر دست دست کردم که دوباره یه دلخوری پیش اومد.نمیدونم چه طور من به اینجا رسیدم که وقتی میفهمم ر.. شوهر مهربون و کاری من قرار داد تدریس بسته به جای خوشحال شدن میزنم زیر گریه! گریه آخه؟! هرچند خودم نمیفهمم گریه م دقیقا به چه دلیلی هست، به دلیل استرس مقاله و پایان نامه و جابجایی خونه یا عذاب وجدان این دو روز که عملاکاری نکردم یا بد بینی به زندگی ها که با خوندن تمام آرشیو یه وبلاگ ایجاد شده، با به دلیل اینکه ر... به من تقریبا نگفته بود که میخواد قرار داد ببنده و‌هرچی دیشب بهش میگفتم میخوای بری اون‌شرکت برای چی؟ درست و حسابی جوابم رو‌ نمیداد، یا به دلیل اینکه حس میکنم با این کارها حواس ر... پرت میشه و سنش میره بالا و برای رفتن دیگه عملا شانسی نمی مونه و ما بیچاره میشیم؟! یا به دلیل اینکه فکر میکنم ر... قیمت کمی برای کلاسش گفته و باید زیادتر میگفته که تلاشاش هدر ندره، کدومش واقعا؟اما یاد دیشب می افتم که هرچی بهش میگفتم خب فردا میخوای بری اونجا چیکار کنی، میگفت هیچی گفتن بیا در موردش صحبت کنیم!! آتیش میگیرم!!!! تازه امروز میگه چهار ماه پیش بهم پیشنهاد داده بودن!!!پ.ن.# این چند روزه که دارم بخش نتایج مقاله رو مینویسم و عین چی تو‌گل گیر کردم، بیشتر اعصابم‌ خورده و بیشتر میفهمم که من اصلا کار علمی و مقاله نوشتن رو دوست ندارم، انگار جونم رو میگیرن.به زور میشینم پاش!# از اینجا متنفرم., ...ادامه مطلب

  • قشنگ من

  • ر... به نظرم یکی از باظرفیت ترین آدم هایی هست که دیدم. تو این روزها که من به زور خودم رو میکشونم که مقاله رو‌ تموم کنم و بعدش پایان نامه رو بنویسم، هر روز «انرژی منفی و اینکه من نمیتونم» رو به ر... میگم و بداخلاقی های ناشی از استرسی شدنم هم که هیچی، فراوان رخ میده! اما اون صبورانه گوش میده و از بداخلاقی هام میگذره! امروز یه لحظه خودم رو گذاشتم جاش، دیدم چه قدر حال آدم بد میشه وقتی که همسرت هر روز بهت بگه من نمیتونم، من آدم ضعیفی ام!... دیدم چه قدر آدم نا امید میشه، اما ر...، همسر صبور و مهربون من هیچ وقت نا امید نمیشه از من و همیشه سعی میکنه که منو به جلو هل بده :)پ.ن.# منم باید سعی کنم که مدیریت هیجان کنم و کمتر احساس منفی بهش منتقل کنم.# ر... تداعی کلمه قشنگه برای من، خدا اونو برای من حفظ کنه ان شالله :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نوشتن من باب خالی شدن!

  • حالم اصلا خوب نیست. این پی ام اس لعنتی واقعا داغونم میکنه. از اون داغون تر افراد اطرافم هستند که نمیدونند درد آدم چیه؟ واقعا الان به معنای واقعی کلمه دوست دارم بمیرم، فقط مرگ برام جالبه!! به بن بست میرسم و حس میکنم دارم خفه میشم... آنفولانزای شدید هم‌ گرفتم. از اون طرف ر... هم از من گرفت اما مثل بچه ها دکتر نمیره و خیلی رو اعصابمه. من تا دوشنبه ددلاین ریوایز دارم که هیچکاری نکردم. انتظار داشتم ازش مسولانه، مردانه و‌ محکم ،سریع بره دکتر بگه بذار سریع خوب بشم بلکه ف... بتونه کاراش رو‌ بکنه اما دریغ... ثبت نام ماشین گذاشتن، انگار نه انگار. همش من باید دنبال ثبت نام باشم، بیخیال بیخیاله.... چون مریض هستم و مرخصی هم ندارم مجبورم برم سرکار و از طرفی هم مسیرم خیلی طولانیه با اسنپ میرم که لاقل بتونم سرپا باشم، اما پول اسنپ هم خیلی زیاد میشه، یعنی ایتقدر من حرص میخورم که فکر کنم با اسنپ نرم کمتر بدنم اسیب میبینه. هی بابا همه چی داره اذیتم میکنه. کی این حالم خوب میشه؟!!! لعنتی...پ.ن.# ببخشید که خوندن این پست هیچ‌فایده ای نداره براتون...# چرا اینقدر حالم بده و فکرهای ناامید کننده میان سراغم؟ خدایا هوای ما خانم ها رو داشته باش، این پی ام اس آدمو تبدیل به هیولا میکنه.....# با این فیلترشدن ها هم حس زندانی شدن دارم. نه میتونی با کسی صحبت کنی نه چیزی.... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خدایا خوشبینی و‌ کم دانستنم آرزوست

  • روز به روز از افراد مجموعه‌مون متنفر میشم. هرچه آدم بیشتر بدونه بیشتر در عذابه... به دلایل کمبود فضا، کنار ریس مون و منشیش کار میکنیم. عصرها که من میمونم خیر سرم که مثلا خلوت باشه و‌ بتونم کار کنم. یک, ...ادامه مطلب

  • دل تنگی...

  • دلم که برای خانواده م تنگ میشه بلا استثنا هر شب خوابشون رو میبینم. دلم واقعا براشون تنگ شده...بی حوصله شدم از بس دل تنگم..., ...ادامه مطلب

  • بنده های خیرخواه دوست داشتنی

  • امروز نرفتم شرکت، مریض شدم حسابی. صبح که بیدار شدم (بماند که چند شبه اصلا نمیخوابم) گفتم بذار برم کارتن پیدا کنم بلکه آهسته و پیوسته وسیله هام رو جابجا کنم. قبلا که اینجا گفتم من شانسی همه کارهام با ه, ...ادامه مطلب

  • هنر نیم من شدن

  • ازدواج اولاش هم شیرینه و هم سخت. شیرینه چون شیرینه:)) سخته چون دو تا آدم متفاوت میخوان زندگی مشترک داشته باشن و این تفاوت ها برای مشترک شدن سخت میکنه قضیه رو! متن پایین خیلی قشنگ توضیح داده:)  از وبلا, ...ادامه مطلب

  • حواست به قرارهایت باشد...

  • حقته ف....، حقته که یک روز خوب باشی و یک روز بد، وقتی که حال دلت را، زندگی ت را وابسته بنده های خدا میکنی....تو قرار بود بنده خدا باشی نه بنده بنده های خدا!تو قرار بود این دنیا را زودگذر بدانی و آن دن, ...ادامه مطلب

  • یا رفیق من لا رفیق له

  • ف... حال دلش انگاری که خوب نیست. انگار که نا آرامم،...همه ش مینشینم با خودم کلی فکر میکنم. کاش یکی بود آدم میتوانست باهاش درد ودل کنه....  کسی که توی زندگی ت نبود و میشد همه چیزهایی که اذیتت میکند، گی, ...ادامه مطلب

  • دل نوشته

  • میدانی وبلاگ عزیزم، بعضی وقتها ف... اینقدر دلش میگیرد که نگو..., ...ادامه مطلب

  • دلتنگی وبلاگ

  • جدیدا ها اشکم دم مشکمه، وقتی که یکی از بچه های کار میاد یه آهنگ غمگین میخونه ناخوداگاه اشکام جمع میشن... دارم فکر میکنم من اگه ازدواج کنم به این   وبلاگ   اون موقع بیشتر احتیاج دارم. جایی که بتونم حرفهای دلمو بنویسم اما مگه میشه که من وبلاگی داشته باشم و همسرم ندونه، انگار بعد ازدواج همه چیز آدم یکی میشه، نمیشه که مثلا لپ  تاپ من و لپ تاپ اون داشته باشیم، میشه؟     , ...ادامه مطلب

  • من واقعی:)

  • گفت اصلا فکرش رو نمیکردم اینطوری باشی!... بهش گفتم من که اولش به شما گفتم شناخت من کلی طول میکشه... گفت آره اما فکر نمیکردم اینقدر خاص باشید....    پ.ن: * شناخت من   واقعی   برای اکثر آدمها شاید کمی طول میکشه... :) * اینقدر گفتم من خوب نیستم که دیگه دیوانه ش کردم:)) * حسهای خاص ش که توصیف میکنه...., ...ادامه مطلب

  • این روزها

  • تنهام تو اتاق.  فا... که قمی هست و اکثرا نیست. پ... هم پریروز رفت خونه شون. چند مدتیه به شدت از تنهایی لذت میبرم. واقعا احساس آرامش میکنم. نمیدونم چرا ولی وقتی پ... گفت میخواد بره خونه شون خیلی خوشحال شدم از اینکه آخر هفته تنهایی خواهد گذشت. پ... دختر خیلی خوبیه. مادرش رو از دست داده سال اول دانشگاهش. از پارسال که اینو متوجه شدم، همش دوست دارم باهاش خیلی خوب رفتار کنم و مثل یه خواهر براش باشم اما مشکل اینجاست که دیگه از اون ف... صبور و مهربون واقعا چیزی نمونده. سر هرچی سریع از کوره در میرم، سریع اشکم در میاد، از قوی بودنم انگار چیزی نمونده باشه... انگار که خسته شده باشم. انگار که دیگه ظرفیت شارژ عاطفی دیگران رو ندارم. از یه طرف میخوام باهاش خیلی خوب رفتار کنم از طرف دیگه خب خودم یه سری مشکلات دارم و  انرژی ازم میگیرن و نمیتونم خوب باشم و بدتر میشم. یعنی انتظار دارم خوب باشم اما ظرفیتش رو ندارم، میزنه بدتر میکنه اوضاع رو. به همین خاطر دوست داشتم یه مدت پ... نباشه که لاقل عذاب وجدان نداشته باشم از اینکه اذیتش میکنم. از اینکه خیلی وقتها حوصله ش رو ندارم و ناراحت میشه... آدم دانشجوی دکترای شاغل و تنها کلی مشکلات داره، نه مشکلات بزرگ، اما مشکلات کوچیک  خیلی داره. حاشیه های سر کار، فشاری که سر دکترات و سر کارت هست و با نبود امکانات باید بسازی و کلی از این دست مشکلات داره. یادمه اون, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها