وقتی که نمیتونم حرف دلمو بزنم. وقتی که این تفاوتمون اینقدری برام بزرگ شده که خیلی وقتها حس از دست رفتن بهم دست میده عصبی میشم و بهونه گیری میکنم و سر چیزهایی که دردم نیستند ناراحتی میکنم. نه تقصیر اونه، نه تقصیر من... اما هر دو اذیتیم. شاید من خیلی بیشتر... من واقعا شادی کردن و رقصیدن (از نظر خیلی مذهبیا مذمومه) تو دلم مونده!! من واقعا تخلیه هیجان و شادی و جیغ و هورا تو دلمه!! اینه که الان سر اینکه شرایطم جور نیست که بتونم عروسی برم ناراحتم. نه اینکه تو عروسیا هم فعال باشم ها، نه اصلا! فقط دوست دارم یه جا بشینم و شادی رو تماشا کنم. من عقده شادی و رقص تو خونه رو دارم نه بیرون! چون تو خونه این مساله تامین نیست. هر عروسی برای من حکم گنج ( ر.. بفهمه میگه چه قدر چیپ :)) رو داره:) و وقتی نمیتونم برم حس بدی بهم دست میده...پ.ن.# ما میتونستیم تمام لحظات باهم بودنمون روتبدیل به یه عروسی شاد دو نفره بکنیم اما خب نمیشه!# اگر میدونستم پنجشنبه وجمعه در حین تمیزکاری خونه قراره باهم شادی کنیم و بخونیم و برقصیم، عمرا اگه غم دلمو میگرفت که چرا مرخصی ندارم و بلیط گیرم نیومد که برم عروسی یه فامیل دور.... بخوانید, ...ادامه مطلب
سلام بر آل یاسین؛سلام بر تو اى دعوت كننده به خدا و عارف به آیاتش؛سلام بر تو اى واسطه خدا و سرپرست دین او؛سلام بر تو اى خلیفه خدا و یاور حق او؛سلام بر تو اى حجت خدا و راهنماى ارادهاش؛اللهم عجل لولیک الفرج والعافیِة و النصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.........................................امام حسین هنوز هم مظلوم است چون وقتی خورشید، عصر عاشورا را غروب کرد،او هم می رود... تا سال بعد!...تا یاد بعد!.........................................خداوندا تو می دانی که من دلواپس فردای خود هستم! مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را ؛ مبادا گم کنم اهداف زیبا را ؛ مبادا جا بمانم,بزرگ,شدم ...ادامه مطلب